بعضی اوقات انسان حرفهایی میزند که از گفتن آن پشیمان میشود و مدام دست میگزد که چرا این حرف را زدم؟گاهی هم اینطور نیست اما هزار بار بعد آن تاسف میخورد که چرا به شکل دیگری این حرف خود را نزدم تا شاید کمتر از آن سوءاستفاده میشد و یا منظورم بهتر فهمانده میشد. امروزه سطح جامعه خواه نا خواه بالا آمده و با توجه به این گرانی ها و مشکلاتی که برای مردم بوجود آمده باز با ده پانزده سال پیش قابل مقایسه نیست این برای همه مشهود است مثلا.....

ممکن است خانواده ای نتواند تا چند ماه گوشت مصرف کند ولی در یکی از این مسکن به اصطلاح مهر ساکن است این بیچاره ممکن است با قرض و هزاربد بختی وسایلی مانند پرده و فرش را هم نو کند اما به چیزهای ضروری تر محتاج باشد در هر حال ظاهرا سطح جامعه بالا آمده و دیگر اورا عرفا و نه تخصصادر تقسیمات پایین تر قرار نمیدهند.

یکی از اقشاری که وضعیت ظاهری و خورد و خوراک او بسیار زیر ذره بین است قشر روحانی و طلاب است در دید اول همه و عام مردم وقتی آنان را میبینند با چند فحش آب دار و کلملت گوهر باری چون مفت خور و.... بدرقه میکنند ما به این رفتار کار نداریم ودر پی توضیح و رد آن نیستیم و به مطلب خود بیشتر توجه میکنیم اما ناچاریم اشاره هایی هم به علت این رفتار داشته باشیم پس مجبوریم با ذکر مثالهایی محدود از باب««ذکر ان نفعت الذکری»»این قشر عزیز و مظلوم را مورد خطاب قرار دهیم.

اولا باید بگویم من خود عقیده دارم که زندگی خوب و راحت داشتن حق هر کسی است و احادیث مورود در باب مرکب و بیت را هم همه از برم و میدانم و قبول هم دارم اینکه زندگی شاد و راحت حق همه و هر قشری را هم قبول دارم قبول دارم که مردم و جامعه باید تفکرشان را عوض کنند چرا که شما رو حانیون گرامی هم حق دارید زندگی کنید کار اقتصادی و ... هم داشته باشیدو............ همه را خوب میدانم و قبول دارم اما چه کنیم که این تفکر کمتر با مزاج باطنی و رسالت طلبگی سازگاره.

رسالت طلبگی هدایت و همراه کردن جامعه و اطرافیان به سمت دین است،رسالت طلبگی تلاش بی وقفه و در مطالعه و پاسخ به شبهات با هر روشی که باشد. این است که طلبه را طلبه مینامند و الا اورا تاجر و... میخوانند نه روحانی و طلبه و شیخ و...

این یعنی چی یعنی طلبه باید بره بمیره یعنی زندگی نکنه یعنی دور خونه و ماشین و غذا و لباسای مرتب و .... رو خط بکشه؟؟؟ 

به نظر من طلبه هم باید خونه داشته باشه هم ماشین هم خورد و خوارک درست و مناسب؛اما متاسفانه برخی ها این را از حد گذرانده اند و بیش از حد به این مسائل میرسند که همین ها هم جلو چشم می آیند و دیگران را میپوشاند. مثلا اگر کار یک طلبه با یک ماشینی مانند پراید راه میافتد و آنچنان مسافرتهای دور و دراز نمیرود چه ضرورتی دارد که ماشین خود را عوض کند؟یا خانه و وسایل خانه خود را مدام عوض کند؟اما اگر جمعیت خانواده او زیاد است و یا مسافرت های زیادی میرود حقا خونه 60 متری و پراید نمیتواند جواب گوی او باشد اما اگر خانه 60متری به خانه 400 متری و پراید به پرادو تبدیل شود دیگر جای تعجب دارد و یقینا محل تامل است حقا که این دیگر با شان طلبگی سازگاری ندارد کمی به بزرگان و علما و زندگیشان توجه  داشته باشیم و یا حداقل زنگی نامه آنهارا بخوانیم چند مثال ونمونه از زندگی علما:

1.بارها از مرحوم مجتهدی شنیدم که میگفتند من میتوانم بهترین خانه و ماشین را داشته باشم اما این کار را نمیکنم چون مردم انتظار ندارند

2.حضرت آیت الله شبیری زنجانی که معمولا شبکه دو نماز مغرب و عشایشان را از تلویزیون پخش میکند با یک پراید مدل پایین رفت و آمد میکنند که اون هم درصورتی است که حال مزاجیشان مساعد نباشد خانه ایشان در کوچه های پشت قبرستان نو است که یک خانه ساده و بسیار معمولی است در منطقه کاملا معمولی،ایشان هیچ گونه محافظی ندارند.

3.حضرت آیت الله وحید خراسانی تا چند وقت پیش با پیکان رفت و آمد میکردند که اخیرا به ال نود تبدیل شده

4.آیت عظام جوادی،نوری همدانی،سبحانی،حسن زاده،مصباح یزدی با پژو 405رفت و آمد میکنند

5.آیت الله خاتمی امام جمعه تهران با پراید 132رفت و آمد میکنند تا چندی پیش بدون محافظ وتنها با راننده خود به نماز مرحوم اشتهاردی می آمدند

6.حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی مسؤل دفتر مقام معظم رهبری با سمند معمولی در قم رفت و آمد میکنند ایشان بجز راننده دو محافظ داشتند

7.مرحوم آیت الله اشتهاردی گاهی عبای خود را زیر می انداختند و نعلین های خود را زیر سر میگذاشتند و در گوشه ای از مدرسه فیضیه میخوابیدند

8.عمامه جناب شبیری زنجانی از فرط کهنگی قرمز شده اما همیشه تمییز و مرتب است

9.آیت الله صلواتی امام جماعت نماز صبح شبستان حرم حضرت معصومه سلام الله علیها پیاده رفت و آمد میکنند

10.حضرات آیت فیاضی و رجبی از شاگردان معروف آیات عظام مصباح و جوادی بدون ماشین و پیاده رفت و آمد میکنند

موارد فوق مشاهدات عینی میباشد و به شنیده ها توجه نکرده ام

فکر میکنم تا حدی کافی باشد چرا که««گر کس هست یک حرف بس است»»

نفس خود را قاضی کنید آیا شایسته است که با وجود اینکه بزرگان این چنین رفتار میکنند ما سیره و روش دیگری را پیش گیریم دقت که میکنیم میبینیم که اینان با طبقه متوسط جامعه هم گام بوده اند حتی من برخی از علما را میشناسم که مثل دیگران سوار اتوبوس میشود خود خرید میکند و به دست میگیرد و به خانه میبرد اما عده ای دیگر را هم میشناسم که که این کار را عار میدانند در صورتی که کمترین بهره از علم را نسبت به این بزرگان ندارند.کمی عاقلانه تر و بهتر که فکر کنیم بالوجدان میفهمیم که مردم این انتظار را از روحانیت ندارند هرچند این را قانونا یک حق برای روحانیت بدانیم اما هنوز عرفا جایی ندارد پس تکلیف خود را برای شتر سواری مشخص کنیم آیا دولا دولا میشود شتر سواری کرد یا نه؟؟؟؟؟؟

فلذا ای دوستان روحانی و طلبه شاید شما از لحاظ مالی از طریق دیگری تامین باشید اما این وضعیت شمارو به پای حوزه میگذارند و جز تهمت و اهانت به علما ودوری و بد بینی مردم از دین و ایجاد رنسانسی فرهنگی برای جامعه بهره ای دیگر ندارد پس دقت کنید که چگونه رفتار میکنید به زمان و مکان خود نگاه کنید بعد عمل کنید مثلا در عراق و کویت و بحرین ممکن است وضع  و شان طلبگی با ایران فرق کند حتی شهر به شهر باهم فرق میکند پس دقت کنید نکند که اسلام عزیز از رفتار ما لطمه بخورد.

با حفظ احترام همه طلاب عزیز

والسلام علی من اتبع الهدی



موضوع :