بعضی وقتا آدم دوست دارد در مورد علایقش حرف بزند اما گاهی علایق از بین میروند به هزار و یک دلیل سپس این علایق از موضوعیت علاقه خارج و به یک شکل دیگری صیروریت پیدا میکنند که انسان از نام گذاری آن حالت جدید در مانده میماند که آن حالت را محبت و علاقه بخواند یا دلسوزی و یا حالت جدیده وناشناخته ای یا یک جور احساس دین به آن شی مورد علاقه.نوشته زیر را به استان ایلام و گوشه ای از مشکلات آن اختصاص میدم امید که.........نمیدانم به چه امیدی ولی مینویسم چون دلم میخواهد بنویسم!!!!!!!!!! 

شهرمن ایلام بود

به خدا شهر من هم شهر است؛بالله تالله والله تا باور کنید اما نمیدانم چرا همه نسبت به او بی مهرند حتی مسؤلانش آن ها هم خودرا پشت هزار جور کاغذ بازی پنهان میکنند نکند کسی کاری از آنها بخواهد یا انتقادی نسبت به عملکردشان داشته باشد این از مسؤولان خودی مسؤولان کشوری که می آیند طور دیگر به ما خدمت میکنند یا عاشق اسب های این دیار میشوند و لقبی که به جاهای دیگر هم داده اند به ایلام میدهند و میروند ویا مارا تشویق به گاو چرانی میکنند و میگویند پتروشیمی به درد شما نمیخورد فقط کارگریش برای شما میماند؟؟؟!!!

اولین بار که به خودم آمدم و مظلومیت استانم را فهمیدم ابتدایی بودم به خاطر کاری رفتیم تهران اونجا بود که یکی ازم پرسید:پسر کوچولو از کجا اومدی؟بچه کجایی؟ جواب دادم:ایلام دوباره پرسید:ایلام! ایلام کجاست؟انگار یه پارچ آب سرد ریختن رو سرم؛چندین بار این حالت برام پیش اومدم ولی من خونسردانه به همه جواب میدادم اما این سؤال همش تو ذهنم بود که ما که تو مدرسه برا درس جغرافیا معلم اگه از دارقوزآباد علیا  بپرسه ما باید سه سوته جوابشو میدادیم وگرنه ««فوقع ما وقع»» نه مثل معلمای امروزی چرا کسی از شهر و استان من خبر نداشت!!!!!!

شهر من ایلام است بیش از 400کیلومتر با عراق مرز مشترک دارد 8سال جنگ را تجربه کرده است عراق تا کمتر از سی کیلومتری شهر من نفوذ کرد،مهران و دهلران و کله قندی و قلاویزان و شرهانیه و فکه و دشت عباس و کولگ و سر نی و...................همه خاک من است وطنم است اما دریغ که نام ایلام را حتی به خاطر جبهه هایش نمیشناسند.فصل راهیان نور که میشود همه حتی کسایی که به این مناطق می آیند پس از بازگشت میگویند به اردوی جنوب رفتیم ؟؟؟یعنی خوزستان؟آیا این انصاف است؟شهدای شهر من هر کدام همت و باکری هایی بودند ولی ناشناخته،این انصاف است؟مسؤلین از صدقه سری این شهدا پشت میز نشین شدند ولی برای معرفی کردن محل شهادتشان هم کوتاهی میکنند،این انصاف است؟مادر شهیدی را میشناسم که مغازه داری میکند دیگری که از بچه اش خبر ندارد بیست و چند سال است روی موزاییک میخوابد چرا که خبر از عاقبت بچه اش ندارد و میگوید:نمیدانم پسرم کجا میخوابد من چطور جای گرم بخوابم،این انصاف است؟هان آقای مسؤل؟ تکلیفمان را روشن کنید ماجزو ایرانیم یا نه. کم کم دارم باور میکنم که ایلام زمان جنگ کمی آن ور تر از سیستان بوده و بعد انتقال پیدا کرده به غرب کشور؟؟؟؟؟والله اعلم

شهر من حتی از داشتن M.R.I محروم است یعنی دستگاهش را با همه حواشی اش آوردند ولی گاز هلیوم برایش نمیفرستند میگویند تحریمیم نمیدانم برای کرمانشاه و دزفول و... چرا تحریم نیست؟؟؟؟روی گاز و نفت خوابیده اما پتروشیمی ندارد این چند سال اخیر گاز شهری را به زور به مردمش رسانده اند ولی بیش از بیست سال است روستا های یزد و اصفهان گاز شهری دارند.از 5درصد در آمد استان من که طبق مصوب مجلس باید خرج عمران و آبادانی شهرم شود دارن منو و ریل و ریل قطار و.... برای دیگر جاها میسازند.بهترین راه برای ورود به عراق مرز مهران است اما باز خسروی ترجیح داده میشود(چی؟اسم نماینده و استاندارو.... رو نیاری ها کفره....باور کن)قدرت چانه زنی در مسؤلان ما صفر است اما همکاری با شهرام ها و دیدار با سران فتنه کماکان جزو افتخاراتشان است.

شهر من حتی از داشتن حد اقلی ها هم محروم است یک زمانی شهر من را با نوشابه مقایسه میکردند و میگفتند تنها فرق ایلام با نوشابه این است که ایلام نوشابه گاز دارد ولی ایلام ندارد مشکل گاز که به حمد الله حل شداما آیا کسی از آب و هوای این شهر خبر دارد؟آیا کسی از گذارش های مریضیهای جدید در ایلام خبر دارد؟بحث ریز گردها که پیش می آید؟حتی بوشهر و آن طرف تر هم دادش در میآید که بله دو سوم جلبک های خلیج فارس بر اثر ریز گردها از بین رفته اند اما دریغ از اینکه نامی از ایلام یا مردم به میان بیاید مگر به نسبت ده به یک.آن هم بعد از اینکه به صورت جزیی به استانهای کرمانشاه و خوزستان و اهوازو... رسیدند نامی از ایلام هم می آید.

شهر من مهران است همانی که بجز باشگاه خبرنگاران ویکی دو سایت که چندان هم معروف نبودند کسی در مورد سالگرد آزادسازیش چیزی نگفت.در هر شهری خیابانی اصلی به نام خرمشهر و دهلاویه و....میتوان یافت اما هیچ گاه خیابان یا کوچه ای را به نام یکی از مناطق جنگی ایلام نخواهید یافت.یکی از آقایان در مورد مهران گفته بود هیچ جایی را در دنیا به اندازه مهران زیبا ندیدم؟آخر مگر مجبور بودی که این حرف را بزنی خیلی راست میگویی یکبار به آنجا سر میزدی و مشکل مردمش را جویا میشدی.

شهر من دهلران است همانی که حتی دمای واقعیش را اعلام نمیکنند گرمای سوزان 60درجه تابستان آنرا کسی نمیبیند،نبودن گیرنده دیجیتال و سرگرمی های دیگر را کسی نمیبیند،نبودن راههای ارتباطی را کسی نمیبیند،آفت هر ساله کشاورزی هارا نمیبیند،کارگران غیر بومی چاههای آنجارا کسی نمیبیندو....اما همه بالاتفاق روزه نگرفتن مردم،دیش های ماهواره پشت بام ها، تعصب نداشتن نسبت به مرکز استان،گرانی اقلامرو،اعتیاد و عدم حضور نیروی انسانی جوان را در این شهر میبینند.این حق مرز داری همشهریانم بود؟؟؟؟؟؟ مگر آبگرمه و چشمه قیر و غار خفاشهاومناطق جنگی بهانه خوبی برای سرمایه گذاری نیست؟ چرا هیچ توجهی به آن نمیشود

من اهل ایلامم که هرسال بیشترین مشارکت را در انتخابات دارد من ایلامیم که اگر دیگران مهران را تحویل دادند برادران من باز پس گرفتند من ایلامی که حتی زیر بمب ها مردمم شهرشان را رها نکردند بخلاف دیگران.هرچند دیگر در ایلام زندگی نمیکنم اما ایلامیم کردم و شیعه 100درصد شیعه.کرد و لرو لک وعرب کنار همند متحد اما مظلوم.

هنوز اثرات جنگ را در شهرم میبینی اگر بیایی شاید دیوار مخروبه ای نباشد که تو پای آن زار زار گریه کنی اما هنوز مطب دکترهای روانپزشکی و قلب و عروق در شهر من شلوغ اند و این یعنی هنوز شهر من در جنگ است یعنی افسردگی......یعنی شوک ناگهانی.......واین یعنی هنوز شهر من در جنگ است.

یک از هزار بود(به قول امیرالمؤمنین علیه السلام شعشعه ای بود که فرو نشست)

والسلام علی من اتبع الهدی


کلمات کلیدی :ایلام کلمات کلیدی :مهران کلمات کلیدی :کرمانشاه کلمات کلیدی :راهیان نور کلمات کلیدی :فکه کلمات کلیدی :دهلران کلمات کلیدی :محرومیت
موضوع :
کلمات کلیدی :ایلام کلمات کلیدی :مهران کلمات کلیدی :کرمانشاه کلمات کلیدی :راهیان نور کلمات کلیدی :فکه کلمات کلیدی :دهلران کلمات کلیدی :محرومیت