ممکنه که همه در مورد روایاتی که در مزمت قوم ««کرد»» وارد شده چیزهایی شنیده باشید و این سؤال برایتان مطرح شدهباشد که آیا این روایات صحیح اند یا خیر بماند که برخی از این روایات(غیرصحیح) برای اهداف شوم خود استفاده میکنند و سعی بر جدا کردن این قوم غیور از صف اسلام دارند در این نوشته سعی بر این است که بطور کاملا خلاصه به این مطلب بپردازیم

چرا به این قوم کرد میگویند؟ذهبی(ابوعبدالله‏ محمّد بن احمد شمس الدین الذهبی دمشقی متوفی سال 748 قمری یکی از مورخان و محدثان بنام شافعی(از شاخه های اهل عامه)  است که «تاریخ اسلام» او  در 30جلد بسیار مشهور است) در تاریخ خود مینویسد(البته نقل به مفهوم میکنم):در زمان حضرت سلیمان علی نبینا و آله السلام جنگی بین دو طایفه در گرفت که طایفه پیروز تعدادی از زنان اسیر شده را در منطقه ای دور دست رها کردند که پس از مدتی اجنه با اینان نزدیکی کردند و حاصلش فرزندان شروری شد که با گسترش نسلشان شروع به حمله و قتل و غارت قبایل اطراف کردند در این زمان از پیامبر خدا در خواست کردند که این مشکل را برایشان حل کند ایشان فرمودند« اکردوهم علی الجبال » که بعد از این به «اکراد» که جمع«کرد» است مشهور شدند(سند این روایت و بسیاری از مطالب تاریخ ذهبی مورد قبول علمای امامامیه نیست).برخی میگویند آن کوه ها همان کوه جودی میباشد آقاى صدر بلاغى در فرهنگ قصص قرآن میگوید: جودى کوهى است در نزدیکى موصل که با کوههاى ارمنستان پیوسته است و اکراد در جوار آن زندگى میکنند و از این جهت اکراد آنرا بلغت خود «کاردو» یا «جاردو» مینامند و یونانیان‏آنرا تحریف کرده «جوردى» نامیده‏اند و پس از آنکه بلغت عربى وارد شده معرّب آن «جودى» شده است. کوه جودى داراى دو قلّه است که اصطخرى آنرا «حرت و حویرت» نامیده ارتفاع قلّه اوّل 17260 قدم و ارتفاع قلّه دوّم 16270 قدم از سطح دریاست.هاکس در قاموس کتاب مقدّس آنرا کوه معروف اراراط دانسته. ولى صاحب فرهنگ فوق میگوید: این خطاست ... و کوه اراراط در دشت «رس» در شرق ارمنستان است  .
در فرهنگ عمید مینویسد  :
جودى را بعضى آرارات و بعضى غیر آرارات دانسته‏اند. نگارنده گوید: بهر حال معلوم نیست که جودى همان کوه آرارات بوده باشد که بین روسیّه و ترکیه و ایران واقع است ولى در تورات آرارط آمده است.(قاموس القران  )

بخشی از احادیثی که در مورد «کردها» وارد شده  :

  1.معامله با اکراد کراهت دارد.(معجم الجواهر)

  2........و ناخوش است معامله کردن با اکراد هر کردیکه باشند و مناکحه با ایشان کردن یعنى دختر بایشان دادن و دختر از ایشان کرفتن چه وارد شده مذمت ایشان و اینکه اینها طایفه ای از جنّ میباشند که پرده از روى برداشته شده‌اند.....(رساله عملیه آیت الله وحید بهبهانی)

 3.سخنان امیر المؤمنین با عمر بن سعد

قائم قیام نمى‏کند تا اینکه چشم دنیا شکافته شود و سرخى در آسمان پدید آید. و آن اشکهاى حاملان عرش‏است که بر مردم روى زمین میگرند......آن

روز، روزى است که اکراد و مردم پست نهاد، بهلاکت میرسند، و شهر فراعنه و مسکن جباران، و جایگاه والیان ستمگر که سر منشأ همه بدبختیها و مفاسد است، ویران مى‏شود..... . (بحارالانوارج51)

مقصود روایات:

اما برای ایضاح مطلب تنها به نظر شیخ صدوق رحمة الله در شرح حدیثی از امام صادق علیه السلام اکتفا میکنم.

حضرت امام صادق علیه السّلام به أبو ربیع شامى فرمود: با کردها آمیزش نکنید زیرا کردها طایفه‏اى از جنّ هستند که خداوند پرده از رویشان برداشت.

شرح: «بنظر مى‏رسد جماعتى از ایشان براى فروش متاع و اجناسشان در آن زمان به شهرها مى‏رفتند که اخلاق و رفتارشان نادرست بود و حیله مى‏کردند و جنس فاسد را به جاى جنس سالم و صحیح مى‏دادند، از این رو معاشرت با آنان در خبر منع شده است، و در حقیقت، حکم به خاطر اخلاق زشتشان بوده نه از روى کرد بودن آنان، و اساسا کرد و ترک و فارس و عرب و عجم بودن در اختیار انسان نیست و کرامت انسان مربوط به نژاد و نسب و از این قبیل امور نیست، چنان که خداوند فرموده: إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ‏ (حجرات- 13) یعنى: «ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و آنگاه نژادهاى مختلفتان نمودیم تا یک دیگر را بشناسید ولى بدانید که افتخار و کرامت، تنها به تقوى است.» و در آیه دیگر فرمود: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ‏ (روم- 30) یعنى: «همه مردم بر یک فطرت آفریده شده‏اند. ما تَرى‏ فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ‏ (ملک- 3) این آیات مانع است از اینکه ما به اطلاق خبر تمسّک کنیم. و با هر کس از نژاد کرد باشد معاشرت را ترک کنیم و آنها را جدا از خود بدانیم و به اسلام و شریعت و جمعه و جماعات دعوت نکنیم و اگر در عقاید و عمل صحیح بودند به نمازشان حاضر نشویم آیا در این صورت بسوى نژادپرستى که اسلام آن را برانداخته نرفته‏ایم؟ پس مسلّما «اکراد» در لفظ حدیث جماعت مخصوص شناخته‏شده‏اى بوده‏اند که امام علیه السّلام به آنها اشاره داشته است نه نژاد کرد، واگر ما این خبر واحد را توجیه کنیم به مراتب به حقّ نزدیکتریم تا اینکه آیات شریفه قرآن را با این گونه اخبار آحاد و مرسل تخصیص دهیم، مرحوم علّامه مجلسى در بیان خبر در مرآة العقول فرموده است: این خبر دلالت مى‏کند بر مکروه بودن معامله با کردها، و مى‏توان گفت این را که فرموده از جنّ هستند یعنى اینکه از جهت سوء اخلاق و رفتار و حیله‏گرى مانند جنّ هستند یا گوئى از جنّ هستند که پرده از ایشان برداشته شده.

است ولى به نظر حقیر این توجیهات از آن روست که به اطلاق خبر تمسّک شده و دقّت کافى بعمل نیامده است آنچنان که در اخبار ممدوح و مذموم بلاد، دقّت شده، آنها را مقیّد به قیودى کرده‏اند مثلا در خبرى آمده که امام فرمود شانزده طایفه از امّت جدّم ما را دوست ندارند سپس آنها را شمرد و از جمله آنها اهل سیستان و اهل رى را نام برد و گویند مراد اهل رى در آن زمان بوده که غالبا از مخالفین اهل بیت بوده‏اند و بنا بر این به جمعیّت شناخته شده و معینى تخصیص داده شده‏اند. در این خبر مورد بحث هم، حکم همان است».

پس واضح شد که مقصود از کرد در روایات عده خاصی و در برهای خاص بوده اند نه تمامی کردها ودر همه اعصار.

والسلام علی من اتبع الهدی



موضوع :