بخارى در صحیح از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند: جُعِلَت لی الأرضُ مسجداً وطهوراً؛ زمین سجدگاه و مایه پاکیزگى براى من گردیده است.
سجده کردن یعنى صورت روى زمین گذاردن، آن هم زمین پاک. لذا شیعیان به تاسى از پیغمبر خود که سجده بر زمین را واجب مى‏دانند، بر زمین سجده مى‏کنند

به دلیل آن‏که اغلب خانه‏ها، منازل و مساجد، مفروش مى‏باشد و دسترسى به زمین آسان نیست و از طرفى جمع کردن فرش‏ها در وقت نماز ممکن و مقدور نمى‏باشد، لذا شیعیان قطعاتى از زمین و خاک پاک را که مهر یا تربت نامیده مى‏شود با خود همراه دارند تا براى سجده کردن به زحمت نیفتند. بنابراین شیعیان همواره مهرى را به نیت قطعه‏اى از زمین همراه دارند تا بتوانند مطابق دستور قرآن مجید سجده نمایند. این قطعه از زمین، آن طور که مغرضان بر ضد شیعیان تبلیغ مى‏کنند به نیت بت نمى‏باشد.
اخبارى از اهل‏بیت طهارت علیهم السلام رسیده است که سجده بر تربت پاک حسین علیه السلام که به خاک کربلا معروف است، موجب فضیلت بیشتر و ثواب زیادتر مى‏شود. بدیهى است که سجده بر تربت کربلا مستحب است و واجب نیست. در مورد اهمیت خاک کربلا، جلال‏الدین سیوطى در خصائص الکبرى از ام سلمه و نیز عایشه نقل مى‏کند: «دیدم حسین علیه السلام در آغوش جدش رسول‏اللَّه صلى الله علیه و آله نشسته است و خاک سرخ رنگى در دست آن حضرت مى‏باشد. آن حضرت آن خاک را مى‏بوسد و مى‏گرید. ام سلمه پرسید یا رسول‏اللَّه! این خاک چیست؟ ایشان فرمود: جبرئیل مرا خبر داده است که حسینم را در سرزمین عراق مى‏کشند. این خاک را از آنجا برایم آورده است، و من بر مصایب حسینم گریه مى‏کنم. سپس تربت را به‏ام سلمه داد و فرمود: چون دیدى این خاک به خون تبدیل‏شد، پس بدان که حسینم را کشته‏اند. ام سلمه آن خاک را در شیشه‏اى نگاه داشت تا در ظهر روز عاشوراى سال 61 هجرى، آن خاک به خون تبدیل شد و ام سلمه دریافت که حسین علیه السلام را به شهادت رسانده‏اند.»
بر این اساس، اعتقاد شیعیان که گرفته از نص قرآن و سنت پیامبر و توضیحات ائمه معصومین (عترت پیامبر و ثقل اصغر) علیهم السلام است، سجده بر وجه الارض است، یعنى خود زمین و هرچه مصداق زمین باشد، مانند سنگ بشرط آن‏که نظیر طلا و نقره (و سایر فلزات و سنگهاى قیمتى) معدنى نباشد و چیزهایى که از زمین مى‏روید، (بشرط آن‏که خوراکى و پوشاکى نظیر پنبه نباشد). لذا بهتر است سجده بر خاک کند و فرش و آسفالت (قیر) و نظایر آن‏ها چون از مواد معدنى است نمى‏توان بر آن سجده کرد.
سجده بر خاک کربلا (با حکمت‏هایى که ائمه فرموده‏اند) فضیلت بیشترى دارد، چون شهادت امام حسین نمونه کامل بندگى است و در کربلا سر به خاک بندگى نهاد و در این راه خون او بر زمین ریخته شد. لذا سجده بر خاک کربلا نه تنها شرک نیست، بلکه توحید کامل است و سجده براى امام حسین علیه السلام نیست، سجده بر بهترین خاک است براى خدا. اگر سجده بر تربت امام حسین علیه السلام شرک باشد، سجده ملائکه بر خاک آدم هم شرک است. در حالى‏که خداوند هرگز دستور به شرک نمى‏دهد، بلکه به توحید کامل دستور مى‏دهد. شیطان که ظرفیت توحید کامل را نداشت، سجده نکرد. لذا سجده ما، سجده بر خاک کاملترین خلیفه خدا در زمان خود و به امر خدا و براى خدا است.
شواهدى از فعل پیامبر صل الله علیه وآله و صحابه‏.

مسلم در صحیح خود به سند صحیح از انس روایت کرده است که پیامبر صلى الله علیه و آله قطعه حصیرى داشت بنام خمره و بر آن نماز مى‏خواند. 
در سنن بیهقى از صالح سبابى نقل مى‏کند: پیامبر صل الله علیه وآله شخصى را در حال سجده کنار خود مشاهده فرمود که بر پیشانى خود دستارى بسته بود. پیامبر صلى الله علیه و آله عمامه را از پیشانى وى کنار زد.
در همان کتاب از عیاض بن عبداللَّه قرشى نقل مى‏کند: پیامبر خداصل الله علیه وآله مردى را در حال سجده دید که بر گوشه عمامه خود سجده مى‏کند پس با دست اشاره کرد دستار خود را بردار و به پیشانى او اشاره فرمود.
نافع مى‏گوید: عبداللَّه بن عمر بن الخطاب به هنگام سجده دستار خود را برمى‏داشت تا پیشانى خود را بر زمین بگذارد.

در حدیثى از أبو هریره مى‏خوانیم که مى‏گوید: «سجد رسول الله فى یوم مطیر حتّى أنّى لانظر إلى أثر ذلک فى جبهته و ارنبته؛ رسول خدا را در یک روز بارانى دیدم که بر زمین سجده مى‏کرد و اثر آن بر پیشانى و بینى او نمایان بود».
اگر سجده بر فرش و پارچه جایز بود، لزومى نداشت آن حضرت در روز بارانى بر زمین سجده کند.
عایشه نیز مى‏گوید: «ما رأیت رسول الله متقیاً وجهه بشى‏ء؛ من هرگز ندیدم پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) (به هنگام سجده) پیشانى خود را به چیزى بپوشاند». ابن حجر در شرح این حدیث مى‏گوید: این حدیث اشاره به این است که اصل در سجده این است که پیشانى به زمین برسد ولى در موقع عدم توانایى واجب نیست. در روایت دیگرى از میمونه (همسر دیگر رسول خدا) آمده است: «و رسول الله یصلى على الخُمرة فیسجد؛ پیامبر بر قطعه حصیرى نمازمى‏خواند و سجده مى‏کرد». 
روایات متعدّدى در منابع معروف اهل العامه آمده است که پیامبر بر «خمره» نماز مى‏خواند، (خُمره حصیر کوچک یا سجّاده‏اى است که از برگ درخت نخل مى‏بافتند).
عجب این است که اگر شیعیان به این صورت عمل کنند و به هنگام نماز خواندن سجّاده‏هاى حصیرى زیر پا بیندازند، از سوى بعضى از متعصّبین به بدعت متّهم مى‏شوند و با چشم خشم به آنها مى‏نگرند در حالى که این احادیث مى‏گوید این کار سنّت پیامبر (صلى الله علیه و آله) بوده است.

 جابر بن عبد الله انصارى مى‏گوید: «کنت اصلّى مع النبى (صلى الله علیه و آله) الظهر فآخذ قبضة من الحصى فاجعلها فى کفّى ثم احولها إلى الکف الأخرى حتّى تبرد ثمّ اضعها لجبینى حتّى اسجد علیها من شدّة الحرّ؛ من با پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) نماز ظهر مى‏خواندم، مقدارى از سنگریزه‏ها را در یک کف دست مى‏گرفتم و آن را از این دست به آن دست مى‏کردم تا خنک شود و بر آن سجده کنم، این کار به خاطر شدّت گرما بود».
این حدیث به خوبى نشان مى‏دهد که اصحاب پیامبر (صلى الله علیه و آله) مقیّد بودند بر زمین سجده کنند، حتّى براى موقع گرما چاره مى‏اندیشیدند. اگر سجده بر زمین لازم نبود این کار پرزحمت لزومى نداشت.
انس بن مالک مى‏گوید: «کنّا مع رسول الله (صلى الله علیه و آله) فى شدّة الحرّ فیأخذ أحدنا الحصباء فى یده فإذا برد وضعه و سجد علیه؛ ما در شدّت گرما در خدمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بودیم بعضى از ما سنگریزه را در دستش مى‏گرفت تا خنک شود سپس آن را بر زمین مى‏نهاد و بر آن سجده مى‏کرد».
این تعبیر نیز نشان مى‏دهد که این کار در بین اصحاب رایج بوده است.
أبو عبیده نقل مى‏کند «أنّ ابن مسعود لا یسجد- أو قال لا یصلّى- إلّا على الأرض؛ عبد الله بن مسعود نماز نمى‏خواند یا گفت: سجده نمى‏کرد، مگر بر زمین». اگر منظور از زمین، فرش باشد احتیاج به گفتن ندارد، بنابراین زمین به همان معناى خاک، سنگ، شن و مانند اینهاست.
در حالات مسروق بن اجدع از یاران ابن مسعود آمده است: «کان لا یرخص فى السجود على غیر الأرض حتّى فى السفینة و کان یحمل فى السفینة شیئاً یسجد علیه؛ او اجازه نمى‏داد بر غیر زمین سجده کنند، حتّى هنگامى که به کشتى سوار مى‏شد، چیزى با خود به کشتى مى‏برد و بر آن سجده مى‏کرد». 
  على بن عبد الله بن عبّاس به «رزین» نوشت: «ابعث إلىّ بلوح من أحجار المروة علیه اسجد؛ قطعه صافى از سنگ‏هاى «مروه» براى من بفرست تا بر آن سجده کنم». 
 در نقل دیگرى در کتاب فتح البارى (شرح صحیح بخارى) آمده است: «کان عمر بن عبد العزیز لا یکتفى بالخمرة بل یضع علیها التراب و یسجد علیه؛ عمر بن عبد العزیز قناعت به سجده بر حصیر نمى‏کرد بلکه مقدارى خاک بر آن مى‏گذارد و بر آن سجده مى‏کرد».

وسلام علی من اتبع الهدی



موضوع :