امروز مصادف با رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران آیت الله العظمی رجاء الضعفا بعد ائمةالهدی ونور البصر الفقها ومحی سنت رسول الله(صل الله علیه وآله)حضرت امام روح الله ابن مصطفی الموسوی الخمینی رحمة الله الواسعة علیه و علی ابائه طاهرة است شاید تعجب کنید که چرا من تعابیر این چنینی به کار بردم اما باور کنید که من جانب احتیاط را گرفتم و اگر به تعابیر دقت کنید من هیچ تعبیر سخت فهم و به اصطلاح سفتی را نیاوردم همه حقیتی است همه فهم چه بسا و یقینا از اینها ایشان بالاترند.

امام خمینی الحق شخصی مدیر بودند مسایل اخلاقی و فلسفی وفقهی ایشان بیشتر تحت شعاع این مسئله و مبارزات ایشان قرار گرفت که متاسفانه نمود بسیاری پیدا نکرد اما به قول علوم سیاسی ها کاریزمایی او همه جهان را مبهوت کرد همه اذهان را خسته و دست وبسته وادار به قبول کردن این نظریه عظیم و انصافا عمیق کرد که چاره ای جز تخریب را در برابر این دلایل قوی ندیدند البته باید گفت و خاطر نشان کرد که برخلاف نظر معاندین نظام و روشنفکران به ظاهر مذهبی و حتی روحانی نما همچون اشکوری و کدیور و سروش و.... این نظریه یک بدعت سیاسی نیست بلکه سنتی الهی است که در همه اعصار حتی قبل از اسلام نیز بوده چون جای بحث نیست و هدفم پرداختن به مطالبی دیگر است خلاصه در یک جمله عزیزان را به مطالعه ادیان قبل چون مسیحیت و یهود ارجاع میدهم که حکومت آن قوم ها بعد از پیامبران به اهل علم و فقهایشان داده میشد و آنها بودند که زمام امور را در دست میگرفتند درست است که گاه برخی افراد سود جو در لباس فقاهت وبا زرنگی در بین اینان به حکومت میرسیدند که منجر به انحراف آنان و حتی رویگردانی جامعه و مردم از دین میشد کما اینکه در رنسانس شاهد آن بودیم.این مساله تا زمان کنونی ما هم در ادیان دیگر ادامه دارد همین جریان«« صهیونیست و فراماسونری»» که هم در یهود و هم در مسیحیت رسوخ پیدا کرده یک نظریه مذهبی سیاسی است نه سیاسی مطلق. بماند که این مسئله احتیاج به بحث مفصل دارد.

در مورد اثبات ولایت فقیه اشخاص بسیاری از بزرگان نظریات مختلفی داده اند و هرکس به طریقی به اثبات آن پرداخته است درعصر حاضر کتابهیی که در مورد ولایت فقیه منتشر شده میتوان به کتاب ولایت فقیه امام خمینی،ولایت فقیه آیت الله جوادی،ولایت فقیه مرحوم منتظری،ولایت فقیه علامه مصباح و... اشاره کرد که به نظر حقیر ولایت فقیه علامه جوادی و مصباح زیباتر ومحکمتر از دیگر کتب است اما کتاب ولایت فقیه امام چون قسمتی از کتاب بیع ایشان میباشد ممکن است کمتر به کار عموم بیاید. چرا که تمامی فقها بحث ولایت فقیه را در بحث بیع از کتاب خود بیان کرده اند اما به نظر من بحث ولایت فقیه از یک بحث فقهی خارج است و یک بحث ««کلامی اعتقادی»» است تا یک بحث فقهی به این بیان که برای اثبات آن باید از ادله عقلیه کلامی پسند استفاده کنیم و بعد آن را به عنوان یک موضوع فقهی به داخل فقه وارد و حکم فقهی مناسب با آن را از کلیات فقه پیدا کرده و بر آن بار کنیم دقیقا مانند مسئله امامت و نبوت به نظر شما میشود امامت و نبوت را با حدیث و روایت برای دیگران ثابت کرد؟ مسلم است که جواب همه خیر میباشد.پس اگر کسی از طریق روایاتی چون1.مقبوله2.توقیع شریف3.اللهم ارحم خلفایی...4.ان العلما ورثة النبیاء....5.الفقها امناء الرسول....6.بان مجاری الامور.......7.علماء امتی....8.ان اولی الناس بالانبیاء....(منابع:نهج البلاغه،کافی،وسایل ج18،معانی الاخبارج2،بحارج2،تحف العقول)در صدد اثبات ولایت فقیه بر آید حتما با مشکل برخواهد خورد کما اینکه بسیاری چنین مشکالتی برایشان پیش آمده و گاه یا به خطا رفته اند یا جز سکوت کاری نکرده اند.

چند سال پیش بزرگ مرد عرصه خود شیرینی برای غرب جناب کدیور که در مطالب قبلی خجالت زده ایشان شدیم؛ در کلیپی در مورد ولایت فقیه اظهار داشت که قائلین به ولایت فقیه مارا در دسته دیوانگان و مجانین و کودکان بی سر پرست قرار داده اند چرا که بحث ولایت فقیه را در کنار بحث ««ولی من لا ولی له»» ویا مجانیین و... آورده اند.به نظر شما این دلیل ضعف ولایت فقیه را میرساند؟ باید بگویم که اولادر بحث بیع آمده نه ولی من لا ولی له. دوما چون بحث در مورد ولایت به طور عام در اینجا مطرح میشود و روایات مختلف مطرح میشود به این بحث هم پرداخته میشود در درس خارج گاه وقتی حول مبحثی بحث میشود ممکن است مسایل مختلفی مطرح شود.سوما این ها یکسری موارد قرار دادی است ممکن است کسی بجای اینکه در کتاب بیع به بحث ولایت فقیه بپردازد در تجهیز میت به آن بپردازد ویا در رؤیت حلال و یا بابی جدا باز کند.این که نشد اشکال.

آیا شیخ انصاری مخالف ولایت فقیه بود؟

شیخ انصاری هم از بزرگان دین است و آرا او درعصر اخیر از همه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد ایشان در کتاب بیع خود در مکاسب محرمه میفرماید اثبات ولایت فقیه مانند این است که به خار چنگ بزنی.برخی این جمله را دست آویز قرار داده اند.اما با کمی دقت در متن شیخ بدست می آیدکه منظور شیخ انجام امور اجرایی است و تاکید می کنند که فقیه باید بر تصمیمات اجرایی نظارت کند نه دخالت تا اگر جایی به خلاف رفت فقیه تذکر دهد. حال این نظر را به حکومت اسلامی در ایران مقایسه کنیم:ریس قوه مجریه ریس جمهور است که لزوما نیازی نیست فقیه باشد و بالاترین مسؤل اجرایی است اما فقیه است که حکم او را تنفیذ میکندو بر کار او نظارت دارد که نکند کاری خلاف شرع و اسلام ودر جهت نقض مصلحت مردم صورت گیرد.(به مواضع علما در زمان های گذشته خصوصا قاجار و بعد از مشروطه توجه کنید)

چرا آیت الله بهجت و یا بعضی از علماء در رأی گیری شرکت نمی کردند؟

مدتها قبل در جلسه ای بودیم که سخنران جلسه آیت الله رجبی بودند در خلال بحث ایشان گفتند آقای حجت السلام والمسلمین دکتر آقا تهرانی نماینده کنونی مجلس برای ورود به مجلس با مرحوم آقای بهجت مشورت کردند و ایشان فرموده بودند که:اشخاصی مانند شما باید به مجلس بروند. شخص علامه مصباح هم به تو صیه آیت الله بهجت وارد سیاست شدند.چطور ممکن است ایشان با نظام مخالف باشند در حالی که این همه داستان در مورد ایشان است و اما در مورد ایشان فرمودند اگر انقلاب پیروز شد به دعای آقای بهجت بود(نقل به مزمون).بنده به کرات از زبان علی آقا پسر آقای بهجت شنیده ام که ایشان بارها برای آقا گوسفند نظر میکردند حتی در سفر ایشان به کردستان بسیار ناراحت و نگران ایشان بودند.وهزاران داستان دیگر از دیدارهای دو طرفه بین ایشان. نظر فقهی آیت الله العظمی بهجت(ره)در أی گیری و ... این بود که اینها همه از شئون ولایت فقیه است و رأی معنا ندارد. برخی میگویند که ایشان در جامعه حضور نداشتند و تنها به عبادت مشغول بودندو... نمیدانم که این حرف ایشان چگونخه با انتشار رساله ایشان جور در می آید دخالت در جامعه بیش تر از رساله نوشتن؟ چندی پیش در دیداری که بین آیت الله شبیری زنجانی و حضرت آقا صورت گرفت آقای شبیری خطاب به آقا گفتند:ما در امور سیاسی چندان سر در نمی آوریم و دخالت چندانی نداریم و تنها به درس خود مشغولیم.آقا فرمودند همین بهتر است. حجت بالاتر از این برای ندادن بیانیه.جا برای سخن اضافه تر از این نیست ولی سخن بسیار است.

اما بحثی که از اول مد نظرم بود جریان تهمتها و افتراهایی بود که بعد از رحلت امام به آقا زده شد در مطالب قبلی به برخی از آنها پرداختیم اما حقا جای بحث بیشتر داشت که از حوصله من خارج بود.

یکی از تهمتها به رهبری این است که ایشان از اول دنبال رهبری بودند و به همین منظور مرحوم منتظری را به همکاری حاج احمد آقا و آقای هاشمی از میدان به در کردند. جواب اینان این است که بهتر است به سال 68برگردند و دوباره جریان را مرور کنند فیلمش هم که موجود است که ایشان با رهبری فردی مخالفت کردند و طرفدار رهبری جمعی بودند که یکی از آقایان وقتی به ایشان اشاره میکند که زمام را بدست بگیرند چنان برآشفته میشوند که بالمثل کارد میزدی خونش در نمی آمد. مگر 80درصد خبرگان آن روز به ایشان رأی ندادند و باز ایشان مخالفت کرد.اینان همه فقیه بودند و همه از قانون اساسی مطلع به نحوی این 80درصد هم اجتهاد آقارا تایید وهم مدیریت ایشان را تایید کردند. ایرادات بنی اسراییلی را به خانواده ایشان سرایت داده اند و در کلیپی که چند وقت پیش از طرف همین آقای کدیور ساخته شد اتهاماتی را به مجتبی خامنه ای وارد کردند که بله ایشان صاحب فرزند چند ملیون پوندی شده!!!!برخی حرفها مقدمه درستی دارند واین شنونده را فریب میدهد و با بیراه میبرد در این مورد بچه دار نشدن آقا مجتبی به مدت بیش از ده سال درست است اما با چه سندی میگویید خرجهای کلانی برای بچه دار شدن ایشان شده حال با توجه به اینکه در حاد ترین وضعیت برای بچه دارشدن در آن سال یعنی حدود سال 80نهایتا 15 ملیون تومان ما میگوییم اصلا 100ملیون این رقمهای میلیاردی را چگونه محاسبه کردید؟ بماند که جریان بچه دار شدن ایشان در همین ایران و با توسل و دعای بزرگانی از عرفا مانند آقای بهجت و دیگران بود که پزشک همسر ایشان هم همین خانم دستجردی بودند. باید توجه داشته باشیم که دشمن به خوبی متوجه مدیریت و قدرت آقا مجتبی و علمیت او شده و به همین خاطر دست به چنین کارهایی میزند و بدون اینکه سندی رو کند به تهمت به آنها دست میزندلازم الذکر است که خاطرنشان کنیم: همسر ایشان معلم است و دارای شغل دولتی و دختر آقای حداد عادل میباشد خود آقا مجتبی هم سه روز در هفته در دفتر پدرشان در قم تدریس دارند و در محضر بزرگانی چون آیات عظام وحید خراسانی، تبریزی، استادی، مومن قمی و... شرکت داشته اند و اجازه اجتهاد هم از برخی علما دارند ودر مدیریت و علمیت معروفند.ایشان هیچ گونه سمتی در نظام ندارند. ما باید توجه داشته باشیم که نگذاریم همان بلایی که بر سر مرحوم بهشتی آمد بر سر آقا مجتبی هم بیاید(العاقل بالاشاره). آقای راشد میگوید در سفر تبلیغی که با آقا مجتبی به یکی از کشورهای عربی رفته بودیم به هرکدام ازما یک سری فنجان نفیس دادند که واقعا هم زیبا بودند ما همان موقع به عنوان جهزیه به فرزندمان دادیم.بعد مدتی آقا مجتبی با من تماس گرفتند و گفتند که این فنجانها به خانه ما نمی آیند لطف کنید و بیایید اینهارا ببرید. ایشان میگوید وقتی که برای بردن فنجانها رفتم فنجانها با همان بسته بندی بودند که روز اول به ما دادند؛خانواده آقا اینطور زندگیی میکنند. رفقا یقین داشته باشید که اگر در خانواده مقام معظم رهبری جایی برای شک بود مهاجرانی در مصاحبه با رسانه های خارجیی آ« جمله معروف را در مورد آقا نمیگفت.پس شرعا و عقلابرما واجب است که به هرطریقی شده به دفاع از این پیر فرزانه بپردازیم ما باید مراقب باشیم که بلاهایی که اول انقلاب سر ما آمد دوباره تکرار نشود چرا که برای برخی مسؤلیت ها حقا قحط رجال در راه است.

وسلام علی من اتبع الهدی               



موضوع :